هرچه یک مدیر موفق نیاز دارد

زیاد توی وب می گردم . مطالب مفیدی که به درد هر مدیر موفقی بخوره رو قراره بذارم اینجا تا هم خودم یه آرشیو داشته باشم هم بقیه

هرچه یک مدیر موفق نیاز دارد

زیاد توی وب می گردم . مطالب مفیدی که به درد هر مدیر موفقی بخوره رو قراره بذارم اینجا تا هم خودم یه آرشیو داشته باشم هم بقیه

۱۰ ویژگی زنان کارآفرین موفق


 

در سرتا سر جهان، زنان هر روز نقش بزرگ تری در اقتصاد کشور خود ایفا می کنند.
در کشورهای ثروتمند، نرخ پایین رشد جمعیت به همراه پیر شدن جمعیت، دولت ها را به لزوم فعالیت اقتصادی زنان آگاه کرده است زیرا نیمی از جمعیت آن ها را زنان تشکیل می دهند و محروم شدن اقتصاد از توانایی های این قشر ضررهای فراوانی در پی خواهد داشت.

در همین راستا دولت ها با اصلاح قوانین کار، تاسیس مراکز آموزشی و حمایت از زنان شاغل و کارآفرین، سعی کرده اند زمینه را برای ورود آن ها به بازار کار فراهم کنند. در ادامه مقاله حاضر ویژگی های زنان کارآفرین موفق ذکر می شود

۱) دیدگاه مثبت
دیدگاه مثبت عامل اصلی تبدیل ایده ها به برنامه های عملی و اجرای این برنامه هاست. نگاه مثبت به وضعیت، زمینه نوآوری و رفع مشکلات را فراهم می کند و انرژی درونی، آزاد می کند. کارآفرینی دشوار است و اگر دیدگاه های منفی بر ذهن سلطه داشته باشند با نخستین مانع تلاش ها متوقف می شود. همواره مراقب ذهن خود باشید و اجازه ندهید روحیه تان با افکار منفی تضعیف شود. واقع بینی ضروری است اما در نظر گرفتن موانع با نگاه صنفی داشتن بسیار تفاوت دارد. برای مثبت باقی ماندن زنان کارآفرین، اطرافیان خود را از بین افراد خوش بین انتخاب می کنند.

۲) غلبه بر موانع
بررسی های انجام شده نشان می دهد در ایالات متحده ۷۰ درصد شرکت های تازه تاسیس به علت ناتوانی مدیران آن ها در حل مشکلات سه سال نخست، منحل می شوند. این در حالی است که نرخ انحلال شرکت هایی که توسط زنان تاسیس شده اند کم تر از شرکت های دیگر است. زنان در اغلب موارد می توانند از موانع در جهت منافع شرکت استفاده کنند. زنان کارآفرین باید عادت کنند از هر مانعی که به وجود می آید پندی بگیرند. به تدریج مشاهده خواهند کرد مشکل آن قدرها که ابتدا تصور می شد بزرگ و منفی نبوده است.

۳) اعتماد به نفس بالا
قدرتمند بودن و اعتماد به نفس داشتن به معنای مخرب و جسور بودن نیست. برعکس اعتماد به نفس و قدرت به معنای سازندگی و حرکت در مسیر صحیح است. هنگامی که فرد تصویر ذهنی درست و مثبتی از خود دارد و مسوولیت پذیر است، روحیه کارآفرینی او قوی تر است و دیگران نیز با اعتماد و اطمینان بیش تری با وی همکاری می کنند. آمارها نشان می دهد در بین مردان و زنان کارآفرین به ترتیب ۴۵ و ۵۱ درصد آن ها از این ویژگی برخوردار هستند.

۴) حس کمک به دیگران
تحقیقات نشان می دهد زنان بیش از مردان با کمک به دیگران در آن ها نفوذ می کنند. اشتیاق به ایجاد تغییری مثبت در زندگی دیگران از مهم ترین ویژگی های زنان کارآفرین موفق است و انگیزه بالایی برای فعالیت های اقتصادی آنهاست. نظرسنجی های انجام شده در بین زنان کارآفرین نشان می دهد در بین انگیزه های مختلف نظیر کسب درآمد بالا، اثبات توانایی، استفاده از تحصیلات و... حس کمک به دیگران و ایجاد تغییر در زندگی آن ها عامل اصلی مهم تر در فعالیت اقتصادی زنان است.


۵) صداقت
مسلما برای موفقیت لازم نیست قربانی هایی را در مسیر حرکت از خود بر جا گذارید. برای قدم گذاشتن به پله بالاتر لازم نیست روی دوش دیگران قدم بگذارید. حس رقابت منفی در بین مردان بیش از زنان است. حرکت طبق قانون و پرهیز از اقدامات غیرصادقانه در بین کارآفرین های زن به ویژه در آسیا مشاهده می شود. همین عامل حس اعتماد دیگر شرکت ها را برمی انگیزد زیرا همه مایلند با کسانی همکاری کنند که صادق و قابل اطمینان باشند. در ایالات متحده میزان همکاری شرکت ها با زنان کارآفرین طی یک دهه گذشته همه ساله ۱۰ درصد افزایش یافته است.

۶) توازن بین زندگی و کار
با آن که زنان همواره مسوولیت زندگی شخصی و خانوادگی را به عهده دارند، آن دسته از آن ها که بین کار و زندگی خانوادگی توازن برقرار می کنند موفق تر هستند. زندگی متوازن ذهن را برای ایده های خلاق آماده می کند. در کشورهای عضو سازمان توسعه و همکاری اقتصادی که کشورهایی پیشرفته هستند، در آمارها مشخص شده آن دسته از زنان کارآفرین که به زندگی خانوادگی، دوستان، سلامتی و روح خود توجه بیش تری دارند، موفق تر هستند. ویژگی ششم به ویژه در مورد زنان مصداق دارد زیرا آن ها در هر سطح شغلی که باشند بر خانواده بیش از مردان تاثیر می گذارند.

۷) هدفمندی
اهداف همان رویاها هستند که با برنامه عملی و شفاف تجهیز شده اند. اهداف نوشته نشوند در حد رویا و آرزو باقی می مانند. تحقیقات نشان می دهد زنانی که برای مدیریت شرکت و کسب و کار خود برنامه ای شفاف و مرحله بندی شده دارند موفق تر عمل می کنند. البته این ویژگی برای تمام کارآفرین ها مفید است اما از آن جا که زنان وظایف خانوادگی گسترده تری دارند، برنامه ریزی به آن ها کمک می کند توازن لازم را بین کار و زندگی خانوادگی برقرار کنند.

۸) دقت
تشخیص خلا در بازار که می توان آن را از طریق کارآفرینی پر کرد اقدامی استراتژیک در هر برنامه برای کارآفرینی است. کشف نیازهایی که تاکنون پاسخ داده نشده اند یا به میزان لازم تامین نشده اند کلید تولید موفق است. زنان به علت ریزبینی و دقت بالای خود نسبت به مردان توانایی بالاتری در کشف این نیازها دارند. از سوی دیگر آمارها نشان می دهد تقریبا در تمام کشورها میزان مصرف زنان بیش از مردان است به همین دلیل آن ها نیازهای بازار را بهتر تشخیص می دهند و کالاهایی که تولید می کنند نیاز واقعی بازار است.

۹) آموزش
اغلب زنان کارآفرین شیوه های کاری خود را به جانشین هایشان فرا می دهند و نوعی انتقال تجربه در شرکت هایی که آن ها تاسیس می کند مشاهده می شود که بسیار بیش تر از وضعیتی است که در شرکت های تحت مالکیت مردان دیده می شود. همین ویژگی به آن ها کمک می کند همزمان از همفکری دیگران استفاده کنند.

۱۰) نگاه بلندمدت
بالاترین شدت مقاومت قبل از شکست صورت می گیرد. احتیاط و آینده نگری جزو ویژگی های اصلی کار آفرین های زن است. به دلیل نگاه بلندمدت سرسختی زنان در مواجهه با مشکلات بیش تر است. البته احتیاط باعث نمی شود زنان موفق جرات برداشتن قدم بعدی را نداشته باشند. با آن که در سرتاسر جهان تعداد زنان کارآفرین بسیار پایین تر از مردان است اما در شرایط برابر موفقیت آن ها بیش تر است.

با آن که در اکثر کشورهای جهان قوانین برای حضور زنان در عرصه اقتصاد مناسب نیست و هنوز نسبت به توانایی زنان در کارآفرینی آن طور که باید اعتماد به وجود نیامده اما روند نقش آفرینی زنان در حوزه کارآفرینی روندی روبه رشد است.

در بین ۵۰۰ شرکت برتر آمریکا، مدیر تنها ۱۰ شرکت زن هستند. واقعیت این است که هر چه سطح مسوولیت ها بالاتر می رود تعداد زنان کم تر می شود اما به تدریج تعداد آن ها رو به افزایش است. در شرکت های کوچک و متوسط شاهد حضور زنان در شغل های رده بالادر حد مالکیت و مدیریت هستیم.

منبع: مدیرسبز

گاهی به زندگی کارلی‌فیورینا، مدیرعامل اسبق شرکت اچ‌پی




منبع: بانکی دات آی آر

 


زمانی که کارلی جوان تنها پس از یک سال تحصیل در رشته حقوق دانشگاه UCLA به پدرش که او نیز استاد حقوق بود گفت که تصمیم دارد از تحصیل در این رشته صرف‌نظر کند، پدرش سری تکان داد و گفت که فکر می‌کند، او هنوز به اندازه کافی عاقل نشده است. بیست سال بعد نشریه فورچون او را به عنوان قدرتمندترین زن در اقتصاد امریکا معرفی کرد. او مدیر عامل یکی از مهم‌ترین شرکت‌های فعال در عرصه فناوری بود. فیورینا هدایت اچ‌پی را در زمانی بر‌عهده داشت که این غول قدیمی دنیای فناوری بزرگ‌ترین شرکت کامپیوتری دنیا و یکی از بیست شرکت برتر فورچون بود.

کارا کارلتون اسنید (Cara Carleton Sneed)، در ششم سپتامبر سال 1954 در آستین تگزاس به دنیا آمد. نام عجیب او نشانی از یک سنت خانوادگی بود. پدرش جوزف تایری اسنید سوم (Joseph Tyree Sneed III) حقوقدان، قاضی ایالتی و استاد دانشگاه بود. از آن‌جا که در خانواده اسنید تمام مردانی که نام کارلتون (Carelton) داشتند، در دوران جنگ‌های داخلی امریکا کشته‌شده بودند،  هر خانواده موظف بود نام یکی از فرزندانش را اگر پسر بود کارلتون و اگر دختر بود کارا کارلتون بگذارد. پدر نقشی اساسی در شکل‌گیری خلق و خو و به خصوص سخت‌کوشی و مقاومت کارلی داشت. او زمانی در مراسمی که برای بزرگداشت خدمات ارزنده پدرش برگزار شده بود، گفته بود: «همه انسان‌ها در دوران سختی و مشقت به الگو و قطب‌نمایی درونی نیاز دارند تا راه خود را بیابند.»، سپس درباره پدرش افزوده بود: «او همواره راه درست را به من نشان داده است.»

کارلی، مادر هنرمندش و خواهر و برادر او به‌واسطه شرایط شغلی پدر، زندگی در شهرها و‌مناطق مختلفی را تجربه کردند. او دوران دبیرستان را در پنج مدرسه مختلف گذراند که یکی از آن‌ها در غنا و دیگری در لندن بود. در دوران دانشگاه، به تحصیل در رشته تاریخ قرون وسطا و فلسفه در استنفورد پرداخت و توانست در سال 1976 در مقطع کارشناسی ارشد، از این دانشگاه فارغ‌التحصیل شود. پس از آن برای تحصیل حقوق به دانشگاه UCLA رفت، اما تنها پس از گذشت یک ترم انصراف داد، چون احساس می‌کرد این رشته با روحیات او سازگاری ندارد. یک سال بعد او با همکلاسی‌اش تاد بارتلم (Todd Bartlem) ازدواج کرد. پیش از سوار‌شدن بر موج‌های فناوری اطلاعات و رسیدن به رده‌های بالای مدیریتی، کارلی شغل‌های زیادی را از آرایشگری و منشی‌گری گرفته تا آموزش زبان انگلیسی در ایتالیا امتحان کرد. اما همکاری با AT&T در سن 25 سالگی (سال 1980)آغاز دوران طلایی کارلی فیورینا بود.

 

 

 

دوران طلایی
او ابتدا در سال 1980 کارش را به عنوان کارآموز مدیریت در AT&T شروع کرد. در این‌جا بود که استعدادهای مدیریتی کارلی مجالی برای بروز یافتند و او توانست پله‌های ترقی را با سرعت طی‌کند. فیورینا به خوبی توانسته بود، ارزش و اهمیت فناوری‌های نوین را با غریزه تجاری که داشت، ترکیب کرده و از این طریق توجه مقامات بلندمرتبه شرکت را به خود جلب کند. هرچند در این سال‌ها کارلی جوان در حوزه کاری پیشرفت و رشد سریعی را تجربه می‌کرد، اما زندگی خصوصی او دستخوش مشکلات زیادی شده بود. مشکلاتی که در نهایت و در سال 1984 به جدایی او از همسر اولش منجر شد. اما تنها یک سال بعد، او با فرانک فیورینا (Frank Fiorina) یکی از مدیران AT&T ازدواج کرد که این ازدواج دوم هردوی آن‌ها بود. کارلی سرپرستی و تعلیم و تربیت دو دختر فرانک را برعهده گرفت. هرچند کارلی دوست داشت فرزندان خودش را بزرگ کند؛ اما به گفته خودش «این در برنامه‌های خداوند نبود،» و آن‌ها صاحب فرزند نشدند.


عملکرد خیره‌کننده فیورینا در بخش فروش، رؤسای شرکت را قانع کرد که او استعداد تبدیل‌شدن به یک مدیر ارشد را دارد و به همین دلیل، در سال 1988 به مدرسه تجارت اسلون در MIT فرستاده شد تا مدرک کارشناسی ارشد علوم تجاری خود را از آنجا کسب ‌کند. در همان مدرسه بود که با رئیس بخش سیستم‌های شبکه‌ای AT&T ملاقات‌کرد. با علاقه‌ای که به سیستم‌های ارتباطی شبکه‌ای‌داشت و در کمال تعجب همکارانش، به بخش سیستم‌های شبکه‌ای پیوست. شرکتAT&T پس از خریدن Western Electric و تغییر نام آن به AT&T Technologies‌، این شرکت را به بخش‌های گوناگونی تقسیم کرد که هر یک روی گروه خاصی از مشتریان متمرکز شده بودند. بخش سیستم‌های شبکه‌ای یا Network Systems حوزه‌ای بود که تا آن زمان در انحصار مردان بود و البته زمانی که فیورینا به این بخش پیوست، اغلب کارکنان به دیده بخشی مهجور و عقب‌مانده به آن می‌نگریستند. ده سال بعد، کارلی فیورینا در سن 35 سالگی به نخستین مدیر زن این بخش تبدیل شد و پنج سال بعد از آن به سمت رئیس واحد فروش شمال امریکا منصوب شد.


در سال 1995 میلادی، AT&T که بیش از حد بزرگ شده و تلاش‌هایش برای نفوذ به بازار کامپیوتر ناکام مانده بود، تصمیم گرفت تا با مستقل‌کردن بخش سیستم‌های شبکه‌ای و تبدیل آن به شرکتی جداگانه به نام Lucent هم بار مدیریتی خود را سبک‌تر کند و هم از طریق عرضه عمومی سهام (IPO) این شرکت جدید به کسب سرمایه بپردازد. با سابقه درخشانی که کارلی از خود به جای گذاشته بود، مدیریت و کنترل این فرآیند جداسازی و سپس عرضه عمومی سهام به او سپرده شد. با رهبری بی‌نقص فیورینا، IPO شرکت لوسنت با گردآوردن سرمایه‌ای سه میلیارد‌دلاری به یکی از موفق‌ترین عرضه‌های عمومی سهام در بازار بورس در تاریخ تجارت امریکا تبدیل شد. لوسنت به سرعت به برترین شرکت در صنعت شبکه تبدیل‌ شد و در سال 1998 فیورینا به سمت مدیر «تجارت فراهم‌کنندگان خدمات جهانی» آن منصوب شد. در همین سال بود که فرانک تصمیم گرفت با بازنشستگی پیش از موعد خود تمام انرژی و توانش را صرف کمک به پیشرفت شغلی همسرش کند. لوسنت در پایان همان سال به درآمدی نوزده میلیارد دلاری دست یافته بود.

پرواز در اوج
عملکرد خوب و کارایی بالای فیورینا از دید سایرین مخفی نماند و بالاخره در سال 1999 شرکت عظیم اچ‌پی که یکی از کهنه‌کارترین فعالان بازار کامپیوتر بود، اعلام کرد که او را به عنوان رئیس و مدیرعامل استخدام‌کرده است. این حرکت از چند جهت قابل توجه بود: نخست این‌که اچ‌پی شرکتی خانوادگی بود و فیورینا نخستین کسی بود که از خارج از خانواده به ریاست شرکت انتخاب می‌شد؛ دوم این‌که اچ‌پی نخستین شرکت بزرگ ایالات متحده بود که زنی در رأس آن قرار داشت؛ سوم این‌که فیورینا به دره سیلیکون می‌رفت؛ جایی که به عنوان محل تجمع غالب شرکت‌های فناوری محور تا آن زمان تقریباً به‌صورت کامل در تسلط مردان بود. اگرچه فیورینا از این‌که AT&T را بعد از نزدیک به بیست سال ترک می‌کرد، ناراحت بود، اما به گفته خودش «این شانسی است که تنها یک بار در زندگی به سراغ من خواهد آمد. من تمام تلاشم را به کار خواهم بست تا تعادل را میان تقویت ارزش‌های اچ‌پی و بازتعریف کسب‌وکار آن برقرار کنم.»


این امر برای اچ‌پی نیز آغاز تحولی بی‌سابقه بود که البته باید بهای گزافی را هم بابت آن پرداخت می‌کرد. فیورینا از همان ابتدا با قدرت تمام وارد معرکه‌شد. در آغاز از طریق ادغام بخش‌های مختلف در یکدیگر و کاهش تعداد واحدها، مدیریت و کنترل امور را در اچ‌پی سروسامانی تازه داد. پس از آن بخش فروش شرکت را تحت فشار قرار داده و از آن‌ها خواست تا اوضاع را مرتب کنند یا از شرکت بیرون بروند. اگرچه این روند کاری ممکن است تداعی‌کننده حضور رئیسی خشک و خشن باشد، اما باید گفت که به عقیده بسیاری از کارکنان اچ‌پی، او توانایی فوق‌العاده‌ای در ایجاد حس وفاداری میان زیردستانش داشت که این توانایی را نیز باید به استعدادهای مدیریتی و حتی مهندسی کارلی افزود تا بتوان به درکی از شخصیت درخشان و کاریزماتیک او در اچ‌پی دست یافت. روند رشد و حرکت اچ‌پی در حال دستیابی به شتابی بی‌سابقه بود. جورج کی‌ورث یکی از اعضای هیئت مدیره اچ‌پی، در مصاحبه‌ای با  یو‌اس‌ای‌تو‌دی گفته بود: «در اوایل تابستان سال 1999 که ما با کارلی مصاحبه می‌کردیم، به بحث در این مورد پرداختیم که به احتمال سه سال طول خواهد کشید تا او به اوضاع مسلط شود و در این مدت فراز و نشیب‌های زیادی را تجربه خواهیم کرد. گذشت زمان نشان داد، ما به شدت از او عقب بودیم.»


فیورینا قراردادهای پر‌سودی را با شرکت خودروسازی فورد و خطوط هوایی دلتا منعقد کرد که این شرکت‌ها را مجبور می‌کرد، محصولات کامپیوتری خود را فقط از اچ‌پی خریداری کنند، اما بخش PC شرکت هنوز کامل نشده بود و از ورود به عرصه تجارت الکترونیک که اچ‌پی از مدت‌ها قبل وعده آن را به سهامداران داده بود، خبری نبود. پیشنهادی که او در سپتامبر سال 2001 جرأت ارائه آن را به خود داد، بحث و جدل‌های فراوانی را حتی در سطح هیئت مدیره شرکت برانگیخت. او تصمیم داشت برای پیشی‌گرفتن از رقیب دیرینه اچ‌پی، یعنی آی‌بی‌ام شرکت در حال سقوط کامپک را خریداری‌کند. این معامله که می‌توانست حدود 25 میلیارد دلار هزینه در‌بر‌داشته باشد، در ابتدا با مخالفت اعضای هر دو خانواده هیولت و پاکارد روبه‌رو شد، اما پس از مناقشات فراوان در سوم ماه می سال 2003، فیورینا توانست این معامله را با هزینه نوزده میلیارد دلار به سرانجام برساند. او معتقد بود، ترکیب دارایی‌ها و توانایی‌های دو شرکت به نیروی محرکه‌ای برای سرعت بخشیدن به اچ‌پی تبدیل خواهد شد. پس از گذشت یک و نیم سال، فیورینا به طور رسمی پیروزی خود را اعلام کرد و در نشریه فورچون چنین اظهار نظر کرد: «راهبرد ما درست بوده است. اچ‌پی در هر رده از محصولات، در هر مکان جغرافیایی و در هر بخش از بازار مشتریان که حضور دارد، به برترین شرکت حاضر تبدیل شده است.» شرکت در آن زمان یک برنامه تبلیغاتی به راه انداخت که شعار آن این بود: «هر چیزی امکان‌پذیر است.»


اما اوضاع در واقع چندان هم بر وفق مراد نبود؛ آمار و ارقام چیز دیگری می‌گفتند. در اکتبر سال 2003 اعلام شد، هنوز هشتاد درصد سود خالص 4,4 میلیارد دلاری اچ‌پی از فروش پرینترها حاصل می‌شود. از سوی دیگر تفرقه در بخش مدیریتی شرکت هم به تدریج تأثیر خود را نشان می‌داد. تا ژانویه سال 2004 هفت نفر از مدیران ارشد اچ‌پی شرکت را ترک‌کردند و حتی برخی از آن‌ها به رقبا پیوستند. اگرچه فیورینا با اعلام این‌که تنها 1,7 درصد از مدیران ارشد اچ‌پی ازشرکت بیرون رفته‌اند، می‌خواست موضوع را کم اهمیت جلوه دهد، اما مشکل به نظر ریشه‌دارتر از این گفته‌ها بود. درست در بدترین زمان ممکن، مشکلات داخلی نیز گریبان‌گیر اچ‌پی شد. پس از درز خبرهای محرمانه جلسه‌های هیئت مدیره به نشریات، اچ‌پی از چند شرکت امنیتی برای یافتن خبر‌چین کمک  گرفت. هنوز تحقیقات در این زمینه به ثمر نرسیده بود که اچ‌پی به نقض حریم خصوصی کارکنان از طریق شنود مکالمات تلفنی متهم شد. این معضلات به علاوه تفرقه  حاکم بر هیئت مدیره باعث شد در ژانویه سال 2005 هیئت مدیره به‌صورت محرمانه به فیورینا پیشنهاد کند که حوزه اختیاراتش محدود شود. اما فیورینا با این پیشنهاد مخالفت کرد. این خبر به وال‌استریت‌ژورنال رسید و کمتر از یک ماه بعد هیئت مدیره با پرداخت بیست میلیون دلار براساس مفاد مربوط به چتر نجات طلایی در قرارداد (Golden Parachute؛ حق‌الزحمه‌ای است که در صورت انحلال شرکت یا اخراج یک مدیر باید به او پرداخت شود)، به طور رسمی فیورینا را مجبور به استعفا کرد. نظرها و تحلیل‌ها درباره دوران مدیریت فیورینا در اچ‌پی بسیار فراوان است. برخی نظیر نیویورک تایمز، با توجه به اقدامات و خریدهای اچ‌پی بعد از اخراج فیورینا، به توجیه عملکرد فیورینا در دوران ریاستش می‌پردازند.


ازسوی دیگر برخی ناظران و کارشناسان او را یکی از بیست مدیرعامل بد ایالات‌متحده می‌داند. فیورینا بعد از اخراج از حال و هوای دره سیلیکون بیرون نیامد و به عضویت هیئت مدیره شرکت‌هایی نظیر Cybertrust که در زمینه امنیت فعالیت می‌کند و شرکت Taiwan Semiconductor Manufacturing Company از سازندگان تراشه و فعالان صنعت نیمه‌هادی‌ها نیز درآمد. اما دوران اوج کارلی در رده‌های مدیریتی دیگر به پایان رسیده بود. پس از این بود که فیورینا تصمیم گرفت تا توانایی‌های خود را در عرصه دیگری بیازماید.

سیاست
فیورینا نه تنها در بالاترین رده‌های مدیریتی شرکت‌های کامپیوتری فعالیت‌کرده، بلکه کارنامه سیاسی به نسبت پر و پیمانی هم دارد.اگرچه فیورینا در سال 2009 به سرطان سینه مبتلا شد، اما توانست با استقامتی شگفت‌انگیز مراحل درمانی را پشت‌سر بگذارد و نامزدی او برای انتخابات سنای کالیفرنیا در سال 2010 نشان داد که اشتیاق به مدیریت و به دست گرفتن سمت‌های مدیریتی هنوز در وجودش فروکش نکرده است. او در این سال به عنوان نماینده حزب جمهوری‌خواه وارد جدالی انتخاباتی با باربارا بوکسر شد. اصطلاح گوسفند شیطانی (Demon Sheep) که او در یکی از پروژه‌های تبلیغاتی‌اش به‌کار برده بود، حساسیت و واکنش‌های منفی فراوانی را برانگیخت و حتی جبهه رقیب از همین اصطلاح علیه او استفاده کرد. اگرچه او توانست با کسب بیش از پنجاه درصد‌ آرا به عنوان نماینده اصلی جمهوری‌خواهان در انتخابات شرکت کند، اما در نهایت، این نبرد را با کسب حدود 42 درصد آرا به بوکسر (52 درصد) باخت.

الگویی به نام فیورینا

فارغ از آمار و ارقام و به دور از قضاوت درباره عملکرد مدیریتی او در اچ‌پی، رهبری و مدیریت یکی از بیست شرکت برتر دنیا (بنا به آمار فورچون) در کنار سایر سوابق درخشان فیورینا، آشکار می‌کند که کارلی فیورینا نه تنها مرزهای موفقیت یک زن در حوزه کسب‌وکارهای کامپیوتری را در نوردیده است، بلکه بسیاری از مردان را نیز پشت سر‌گذاشته و این حد و مرزها را برای دیگر زنان، بسیار بالاتر برده است.اما آیا تمام این‌ها می‌تواند فیورینا را به الگوی زنان فعال در بازار فناوری تبدیل کند؟ کارلی از سال 1988 که مجله‌فورچون برای نخستین بار فهرست قدرتمندترین زنان عرصه کسب‌وکار را منتشر کرد، تا‌کنون در رده‌های بالای این جدول بوده است. اما جالب است بدانید، در سال 2003 همین نشریه در یک نظرسنجی از سایر زنان این فهرست پرسید که آیا می‌خواهند به جای کارلی فیورینا باشند و جواب به طور قطع «نه» بود!بر‌اساس آمار فورچون از اواسط دهه 2000 میلادی، این گرایش در میان زنان‌شایع شده که سمت‌های عالی شرکت‌های بزرگ را رد‌کنند و هر روز زنان بیشتر وبیشتری برای استراحت‌های کوتاه و بلند مدت، پست‌های سازمانی خود را رها می‌کنند.


به نظر می‌رسد، دلیل اصلی این باشد که زنان نمی‌خواهند زندگی شخصی خود و بیش از هر چیز زمانی را که در کنار خانواده و فرزندان خود هستند، در راه مصالح و رشد شرکت‌هایشان قربانی کنند. اما در موردخاص چون فیورینا، سوابق و نفوذ شغلی پدرش و همچنین بازنشسته شدن پیش از موعد همسرش و به نوعی «خانه‌دار» شدن «فرانک فیورینا»، نقش عمده‌ای در کمک به او برای ادامه رشد و ترقی حرفه‌ای داشت. شاید ذکر این نکته هم خالی از لطف نباشد که همسران یک سوم زنانی که در فهرست سال 2003 فورچون قرار داشتند، مانند فرانک خانه‌دار بودند و وقت و انرژی خود را صرف پیشرفت شغلی همسرانشان کرده بودند.


به هرحال، او در میان زنان شاغل در صنعت کامپیوتر، نمونه‌ای استثنایی به نظر می‌رسد. استعدادهای خاص مدیریتی در ترکیب با سرسختی و قدرتی که از خانواده‌ای بانفوذ به ارث رسیده بود و فرصت‌های شغلی که ناگهان بر سر راه او سبز می‌شوند، معجونی از او ساخته بود که سال‌ها در صدر فهرست‌های افراد قدرتمند امریکا و حتی جهان قرار گرفته بود. معجون و موقعیتی که به نظر می‌رسد، دیگران، چندان علاقه‌ای به تقلید از آن و کسب ارزش و اعتبار آن را نداشته باشند؛ این زندگی کارلی فیورینا بود.