هرچه یک مدیر موفق نیاز دارد

زیاد توی وب می گردم . مطالب مفیدی که به درد هر مدیر موفقی بخوره رو قراره بذارم اینجا تا هم خودم یه آرشیو داشته باشم هم بقیه

هرچه یک مدیر موفق نیاز دارد

زیاد توی وب می گردم . مطالب مفیدی که به درد هر مدیر موفقی بخوره رو قراره بذارم اینجا تا هم خودم یه آرشیو داشته باشم هم بقیه

چگونه اعتماد ‌ایجاد کنیم

چگونه اعتماد ‌ایجاد کنیم

مترجم: رویا مرسلی
منبع: HBR
افراد کمی‌هستند که بدون داشتن سطح قابل قبولی از اعتماد بتوانند در کسب‌وکار خود موفق شوند. هر کسی، از افراد جوان که اولین شغل واقعی خود را تجربه می‌کنند گرفته تا رهبران مجرب در رده‌های بالای سازمان، لحظه‌ها، روزها، ماه‌ها و سال‌هایی را تجربه کرده‌اند که نسبت به توانایی خود در رویارویی با چالش‌ها، دچار تردید بوده‌اند. هیچکس نسبت به توفان ناامنی در محیط کار خود مصون نیست اما ‌این توفان‌ها نمی‌توانند باعث عقب ماندن شما از دنیای کسب‌وکار شوند.


متخصصان چه می‌گویند
تونی شوارتز، مدیر و رییس هیات مدیره پروژه انرژی و نویسنده مجموعه «در همه کارها ممتاز باشید: چهار کلید اصلی برای تغییر روش کار و زندگی» می‌گوید «اعتماد، امنیت می‌آورد؛ امنیت، احساسات مثبت به دنبال دارد و احساسات مثبت به کارآیی بهتر می‌انجامد.» او همچنین تصدیق می‌کند که «ناامنی، به صورت آگاهانه و ناآگاهانه، هر انسانی را که تاکنون دیده‌ام به ستوه آورده است». دبورا اچ گرونفلد، به عنوان استاد رهبری و رفتار سازمانی و معاون ریاست برنامه اجرایی برای رهبران زن در دانشکده بازرگانی استنفورد گراجوئیت می‌افزاید «غلبه بر‌این تردیدهای فردی، ابتدا با ارزیابی صادقانه توانایی خود (و تشخیص عیوب) و بعد با پذیرفتن و تمرکز بر آن
(و اصلاح آن) شروع می‌شود. در‌اینجا به‌این مساله می‌پردازیم که چگونه می‌توان به چرخه اخلاقی که شوارتز از آن نام برد پیوست.

آمادگی
حق با معلم‌های موسیقی است: تمرین، به تنهایی شما را به کمال نمی‌رساند. شوارتز می‌گوید «بهترین راه،‌ایجاد اعتماد در یک بخش، انرژی گذاشتن در آن و سخت‌کوشی است.» بسیاری از افراد، وقتی فکر می‌کنند که در کاری خوب نیستند، تسلیم می‌شوند و تصور می‌کنند که تلاششان بی‌ثمر است. اما شوارتز معتقد است که استعدادهای طبیعی، تقریبا همیشه مغلوب تلاش‌های سنجیده می‌شوند. اگر درباره توانایی خود در انجام کاری شک دارید (مثل سخنرانی در برابر جمع یا مذاکره با یک مشتری خشن)، سعی کنید مهارت مربوط به آن کار را ابتدا در یک محیط آرام به صورت آزمایشی و با تمرین به دست آورید. گرونفلد می‌گوید: «تمرین می‌تواند بسیار مفید باشد و موکدا توصیه می‌شود؛ چراکه علاوه بر‌ایجاد اعتماد، باعث ارتقای کیفیت کار نیز می‌شود.» سعی کنید زمانی که لازم است مطلبی را در جمع ارائه دهید آن را قبل از زمان مقرر بیش از یک بار تمرین کنید. حتی افرادی که توانایی و اعتماد زیادی به قابلیت خود دارند نیز با آمادگی بیشتر، خود را بهتر نشان خواهند داد.

روش خودتان را دنبال نکنید
افراد مطمئن، تنها به تمرین اکتفا نمی‌کنند بلکه تصدیق می‌کنند که همه چیز را نمی‌دانند و نمی‌توانند نسبت به همه مسائل آگاه باشند. گرونفلد می‌گوید «بهتر است بدانید که چه موقع نیاز به کمک دارید. لازم است که سطح مشخصی از اطمینان (به خصوص اطمینان به توانایی خود در یادگیری) وجود داشته باشد تا انسان قبول کند که نیاز به راهنمایی یا حمایت دارد». از سوی دیگر، اجازه ندهید فروتنی بیش از حد، باعث عقب ماندن شما شود. کاتی اورنشتاین، موسس و رییس پروژه اوپد که یک موسسه غیرانتفاعی است که کارش توانا ساختن زنان برای اثرگذاری در سیاست‌های عمومی‌با درج نظرات آنها در روزنامه‌ها است، می‌گوید که بیشتر افراد فکر خود را بیش از حد مشغول ‌این مساله می‌کنند که دیگران درباره آنچه آنها انجام می‌دهند، چه فکر می‌کنند. به بیان او «وقتی متوجه ارزش خود در نظر دیگران شوید، دیگر اعتماد، ابزاری برای پیشرفت شخصی نخواهد بود. در واقع اعتماد، دیگر کلمه درستی نیست؛ بلکه در‌اینجا هدف مدنظر است». به جای آنکه فکر کنید دیگران چگونه درباره شما و کارتان فکر می‌کنند، بر هدف و طرز فکر منحصر به فردی که ارائه می‌دهید تمرکز نمایید.

هرگاه لازم است، فیدبک دریافت کنید
در حالی که شما مسلما نمی‌خواهید که برای ارتقای نفس خود به طور مطلق به نظر دیگران متکی باشید، اما مورد تایید قرار گرفتن نیز به نوبه خود می‌تواند یک روش موثر در‌ایجاد اعتماد به نفس تلقی شود. گرونفلد پیشنهاد می‌کند از کسی که به پیشرفت شما توام با کیفیت کارتان اهمیت می‌دهد بخواهید که نظرش را به شما بگوید. افرادی را انتخاب کنید که به شما فیدبک کاملا صادقانه‌ای بدهند. گرونفلد همچنین اشاره می‌کند که وقتی از افراد فقط فیدبک مثبت درباره ارزیابی کارآیی خود دریافت می‌کنیم، اعتماد خود را به آنها از دست می‌دهیم و حتی فیدبک‌های مثبت واقعی را نیز باور نخواهیم کرد. همچنین به خاطر داشته باشید که بعضی از افراد نیاز به حمایت بیشتری نسبت به دیگران دارند پس برای دریافت حمایت، خجالت نکشید. مجموعه‌ای از تحقیقات نشان داده است که بسیاری از زنان قبل از گرفتن تصمیم برای انجام کار، نیاز به تایید شدن دارند، اما چنین الگویی برای کسب حمایت یا مورد تشویق قرار گرفتن، در مورد مردان صدق نمی‌کند. اما اگر نیاز به دریافت تایید دارید،‌این موضوع اشکالی ندارد.

ریسک بپذیرید
استفاده از نقاط قدرت، یک تاکتیک هوشمندانه است، اما‌ این کار به هیچ وجه نباید باعث شود که از چالش‌های تازه پرهیز کنید. بسیاری از افراد، تا زمانی که واقعا مورد آزمون قرار نگیرند، نسبت به قابلیت‌های خود ناآگاهند. گرونفلد می‌گوید «کارهایی را انجام دهید که فکر نمی‌کنید از عهده آن برآیید. شکست می‌تواند برای شکل‌گیری اطمینان بسیار سازنده باشد». البته همیشه گفتن، راحت‌تر از انجام دادن است. شوارتز می‌گوید «اینکه انسان در کاری خوب نباشد، احساس بدی دارد و بهتر شدن در هر کاری برای انسان موج اطمینان‌ایجاد می‌کند». اما فکر نکنید که همیشه باید احساس خوبی داشته باشد. در واقع، داشتن استرس منطقی، خود می‌تواند عامل پیشرفت باشد. درخواست کمک از دیگران می‌تواند روند رشد را تسهیل کند. گرونفلد پیشنهاد می‌کند که از مافوق خود بخواهید به شما اجازه دهد تا مهارت جدیدی که ریسک کمی‌دارد را تجربه کنید و از شما برای رویارویی با‌این چالش‌ها
حمایت شود.
اصولی که باید به خاطر داشت:
• درباره آنچه می‌دانید و آنچه باید یادبگیرید با خودتان صادق باشید
• برای انجام کارهایی که به خودتان اطمینان ندارید تمرین کنید.
• از فرصت‌های تازه استفاده کنید تا ثابت کنید که از عهده انجام کارهای سخت بر می‌آیید
آنچه نباید انجام شود:
• تمرکز خود را بیش از حد بر‌این مساله که قابلیت انجام کاری را دارید یا خیر نگذارید، در عوض به ارزشی که‌ ایجاد می‌نمایید فکر کنید.
• اگر نیاز به تایید شدن از سوی دیگران دارید، از آنها نظر بخواهید.
• نگران ‌اینکه دیگران درباره شما چه فکر می‌کنند نباشید؛ بر خودتان تمرکز کنید نه بر قضاوت مخاطب.
در این خصوص 2 مورد کاوی آورده شده است.


موردکاوری شماره 1:
دانش کسب کنید و روش خود را تغییر دهید
در سال 2010، مدیر عامل یک بیمارستان در شهر نیویورک از مارک‌آنگلو خواست که مسوولیت اجرای یک برنامه بسیار مهم را برای ارتقای کیفیت و بهره‌وری بیمارستان بر عهده بگیرد. مارک، تقریبا تازه وارد سازمان شده بود. تجربه کاری او در زمینه تجارت بود و به تازگی به عنوان سرپرست عملیات بخش خدمات منصوب شده بود. هر چند او تجربیاتی در زمینه استراتژی عملیات به عنوان مشاور مدیریت در سوابقش داشت، اما با اصول شش سیگما که لازم بود در ‌این پروژه از آن استفاده کند آشنایی چندانی نداشت و احساس می‌کرد آمادگی پیاده‌سازی ‌این پروژه را از نقطه صفر ندارد. به خصوص نگرانی او ‌این بود که نتواند حمایت لازم را از پزشکان بیمارستان و پرستاران دریافت نماید. آنها در مورد یک کارمند جدید مثل او که به تازگی وارد محیط بیمارستان شده است و حتی پزشک هم نیست و قرار است به آنها بگوید چگونه کیفیت و بهره‌وری را ارتقا دهند چه فکر خواهند کرد؟ به مدت پنج ماه، مارک تلاش کرد که پروژه را در مسیر درستی قرار دهد، اما همچنان به خود اطمینان نداشت. او می‌دانست که بخشی از نگرانی‌اش از عدم دانش او نسبت به مفهوم شش سیگما نشات می‌گیرد. البته او چند کتاب و مقاله در رابطه با‌این موضوع خوانده بود و با چند شرکت مشاوره که در‌این زمینه متخصص بودند نیز صحبت کرده بود. در عین حال، با چند بیمارستان که‌ این پروژه را با موفقیت پشت سر گذاشته بودند نیز مشورت کرد. البته ‌این تحقیقات کمک می‌کرد، اما او هنوز نمی‌دانست که آیا خواهد توانست افراد مناسبی را برای‌این کار انتخاب کند یا خیر. او می‌گوید «هم مشتاق بودم و هم استرس داشتم چرا که اصلا نمی‌دانستم چگونه باید در سازمان تغییر‌ایجاد کنم. می‌دانستم که به تنهایی قادر به انجام آن نخواهم بود. حتما لازم بود که‌این برنامه به صورت جمعی و با همکاری دیگران انجام شود و تیم مدیریت و تمام مدیران در آن نقش داشته باشند.» او از ابتدا با مدیرعامل سازمان که حامی‌او نیز بود گفت‌وگو کرده بود. حتی از خانواده خود نیز انتظار حمایت معنوی داشت. از میان همین گفت‌وگوها، او کم کم متوجه شد که منشا هیجان او‌این است که میل دارد همکاران، او را دوست داشته باشند و امیدوار است که با‌ این روش بتواند از بروز تعارض جلوگیری کند. او گفت «پس از گفت‌وگوهای زیادی که با مدیرعامل بیمارستان داشتم و مشاهده رفتار او در نحوه مدیریت چنین موقعیت‌هایی، دریافتم که بهتر است به جای آنکه دوست داشتنی باشم، مورد احترام سایر همکاران قرار گیرم.»
این مساله به یک نقطه عطف در کار مارک تبدیل شد. به جای آنکه تا ‌این حد نگران ‌اینکه دیگران درباره او چه فکر می‌کنند باشد، تصمیم گرفت که تمرکز خود را بر منافع بیمارستان و موسسه بگذارد. در ماه دسامبر، او کلیات برنامه را برای کارمندان پزشکی ارائه داد . هرچند نگران بود که پیام خود را به درستی منتقل کرده باشد، اما در عین حال می‌دانست که لحظات مهمی ‌برای او رقم می‌خورد. او می‌گوید: «من موفق شدم به‌رغم دانستن پیامدهای سخت، برنامه‌ای ارائه کنم که طی چند ماه اخیر همه برای توسعه آن تلاش کرده بودیم.» برنامه او مورد ستایش قرار گرفت. او می‌گوید: «در پایان، اطمینان من چند برابر رشد کرد و ما توانستیم برنامه‌ای تهیه کنیم که موفقیت زیادی برای بیمارستان به همراه آورد. من توانستم بر موانع ذهنی خود غلبه کنم و با ارتقای دانش خود برنامه‌ریزی را طوری انجام دهم که در واقعیت به بهبود بهره‌وری و کیفیت بیمارستان انجامید.»

موردکاوی شماره 2:
بدانید چه ارزشی‌ایجاد می‌کنید
جولی زو می‌دانست که نظرات خوبی برای ابراز کردن دارد، اما نمی‌دانست چگونه کاری کند که حرفش شنیده شود. او به عنوان مدیر طراحی محصول در شرکت فیس بوک، نظرات باارزشی در زمینه محصولاتی که روی آنها کار می‌کرد داشت، اما آنقدر به خود اطمینان نداشت که ‌این ‌ایده‌ها را مطرح کند. تعداد زنانی که در واحد او کار می‌کردند بسیار کم بود. او در ابراز نظراتش حتی زمانی که به تحصیل رشته کامپیوتر در دانشگاه استنفورد مشغول بود نیز ضعف داشت و‌این ضعف حتی هنوز که او در شرکت فیس بوک کار می‌کرد ادامه داشت.او می‌دانست که باید تلاش مضاعفی برای بهبود توانایی در صحبت کردن و اظهار نظر داشته باشد و در اقلیت بودن او به عنوان یک زن در آن واحد نیز توجیه مناسبی برای عدم اطمینان او نبود. او گفت که از «بیماری وانمودکردن» رنج می‌برد و احساس می‌کند که حقی برای اظهارنظراتش ندارد.
وقتی یکی از همکارانش در بخش منابع انسانی به او درباره یک دوره آموزشی در دانشگاه استنفورد دررابطه با توانا سازی زنان در زمینه رهبری صحبت کرد، او علاقه‌مند شد در‌این دوره شرکت کند. از آنجا که یکی از اقدامات‌ این دوره، چاپ نظرات افراد در مجله بود، او تصمیم گرفت کاری را که تاکنون هرگز انجام نداده بود برای اولین بار امتحان کند: نوشتن یک مقاله.
ماه دسامبر گذشته، مطلبی از او تحت عنوان «خطر بی نامی‌در دنیای مجازی» در مجله نیویورک تایمز به چاپ رسید. او می‌گوید «بسیار خوشحالم که توانستم ‌این کار را انجام دهم. من قبل از آن هرگز نتوانسته بودم مطلبی از خود منتشر کنم. اما‌این کار، مطلقا سخت نبود». فیدبکی که او در دوره آموزشی و بعد از آن در محیط کار دریافت کرد باعث افزایش اطمینان او شد. بعد از آن، او حمایت زیادی از همکاران دریافت کرد و همین امر او را تشویق کرد که افکارش را با دیگران در میان بگذارد. او می‌گوید «البته تلاش من هنوز ادامه دارد اما حالا، سخنران و نویسنده مطمئن‌تری هستم.»

16 نکته مهم در خرید و فروش سهام



اصول و نکات سرمایه‌گذاری در بازار سهام متعدد است، اما در مطلب وبگردی امروز به وبلاگ سرمایه‌گذار زدیم تا این موضوع را از نظر یکی از فعالان دنیای مجازی بررسی کنیم.

برای سرمایه‌گذاری در بازار سهام و بورس باید نکات زیادی را رعایت کنیم تا دچار ضرر و زیان نگردیم. موارد زیر از جمله آنها هستند که توجه به این نکات می‌تواند مفید بوده و ما را در رسیدن به اهدافمان یاری کند.
1- انتخاب صنعت برتر: در میان صنایع مختلف، صنعتی را انتخاب کنیم که چشم‌انداز روشنی دارد. یعنی اولا در آینده بیشتر به آنها نیاز است. دوما کمتر قابل تکثیرند. سوما قابل واردات نیستند و کشورهایی که از نظر صنعت جلوتر از ما هستند بیشتر و ارزان‌تر و بهتر تولید نمی‌کنند. در واقع اگر قرار باشد مساله عضویت در WTO مطرح شود ما در آن صنایع مزیت داریم. ( فرضا در مقابل صنعت ساختمان، خودرو، معدن، قند و شکر، سیمان، ریسندگی و بافندگی، کاغذ، چرم، فلزات اساسی، معدنی غیرفلزی، رایانه، دارویی، مواد غذایی، شیمیایی، نفتی، تجهیزات، شوینده و غیره بعضی نیاز به مصرف آنها کاهش می‌یابد، بعضی‌ها قابل تکثیرند، بعضی‌ها را دیگران بهتر و ارزان‌تر از ما تولید می‌کنند و در بعضی ما مزیت داریم).
2- از میان صنایع برتر سبد سهام انتخاب ‌کنیم. سعی می‌کنیم در میان انواع صنعت،
4 تا 5 صنعت برتر را انتخاب کنیم و در هر کدام با خرید یک سهم 20 تا 25 درصد سرمایه مان را سرمایه‌گذاری کنیم تا ریسک سرمایه‌گذاری را پایین بیاوریم. (برای مثال در معدن یک سهم، در ساختمان یک سهم، در رایانه یک سهم، در پتروشیمی یک سهم و در دارویی یک سهم انتخاب می‌کنیم که اگر به هر دلیلی آن سهم دچار زیان شد یا نماد آن سهم در بورس بسته شد یا دچار صف فروش گشت و به نقدینگی نیازمند شدیم دچار مشکل نشدیم. اما چرا خرید چهار تا پنج سهم؟ برای اینکه اگر سرمایه را زیاد خرد و پراکنده کردیم، مدیریت کمتری اعمال می‌گردد و جمع کردن سرمایه مشکل می‌شود.
3- انتخاب شرکت برتر در میان یک صنعت: پس از گزینش چهار یا پنج ردیف صنعت برتر، در داخل صنعت به سراغ شرکتی می‌رویم که میانگین بازدهی آن از بقیه بیشتر است و موارد بعدی ذیل را در نظر می‌گیریم.
4- میزان نقد شوندگی سهم: سهمی را انتخاب می‌کنیم که میزان معاملات آن در روز زیاد است، زیاد می‌خرند و زیاد می‌فروشند، حجم معاملات شرکت، تعداد سهام معامله شده، دفعات معامله، تعداد خریدار، تعداد فروشنده، سوابق باز بودن نماد سهم و... اگر سهمی انتخاب کنیم که نقد شوندگی آن خوب نباشد موقع فروش سهم دچار مشکل می‌گردیم. بعضا هم ممکن است شش ماه نماد آن بسته باشد. نقد شوندگی سهم مثل رتبه کنکور است در بورس ما معمولا رتبه یک تا 50 خوب و 50 تا 100 قابل قبول است و بالاتر از 100 ضعیف. لازم به یاد آوری است که رتبه نقدشوندگی سهام ثابت نیست و در یک دوره سه تا شش ماهه ممکن است تغییر کند، بنابراین نیاز است مرتب اطلاعات مان را به روز نگه داریم.
5- میزان سهام شناور آزاد سهم: میزان سهامی است که دست سهامداران خرد یا اصطلاحا دست مردم است. سهمی را انتخاب می‌کنیم که میزان سهام شناور آزاد آن بالای ده پانزده درصد باشد البته سهامی هم که میزان شناور آزاد آن خیلی زیاد باشد خوب نیست و بهتر است که سهم دو سه سهامدار عمده داشته باشد. سهم بدون سهامدار عمده مثل تحصیلکرده بدون حمایت در جامعه ما است. بدون حمایت می‌ماند و در گرفتن قرارداد‌ها هم خیلی موفق نیست.
6- P/E سهم: یعنی نسبت سود پیش‌بینی شده سالانه به قیمت روز سهم. مثلا اگر قیمت سهمی امروز 100 تومان است و سود پیش‌بینی شده سالانه سهم 25 تومان است، 100 تقسیم بر 25 می‌شود 4، می‌گوییم P/E این سهم 4 است. P/E در هر صنعتی با صنعت دیگر متفاوت است. P/E سهام داخل یک صنعت را با هم مقایسه می‌کنیم اگر همه فاکتورهای چند سهم درون یک صنعت با هم برابر بود سهمی را انتخاب می‌کنیم که P/E پایین‌تری دارد. ( P/E به ما می‌گوید که جو بازار از یک سهم به‌خصوص چه انتظاری دارد.) میزان بالای این نسبت می‌تواند نشان دهنده این واقعیت باشد که سهامداران به آینده سهم خوش بینند و باور دارند که پیشرفت قابل ملاحظه ای خواهد داشت ضمن اینکه ریسک سهم نیز زیاد است. P/E پایین نشان دهنده این است که این سهم رشد خود را کرده است یا سهامداران به آینده سهم خیلی اعتقاد ندارند، ضمن اینکه ریسک این سهم زیاد نیست.
7- میزان پرداخت سود نقدی سهم: هر شرکتی که پیشنهاد پرداخت سود نقدی بالاتری داشته باشد بهتر است. سعی کنید سهامی را انتخاب کنید که پیشنهاد پرداخت سود نقدی بالاتر از 80درصد دارند. البته ممکن است سهمی برای ترغیب سهامداران پیشنهاد 100درصد تقسیم سود نقدی را مطرح کند، ولی در مجمع به وعده‌های خود عمل نکنند باید به عملکرد گذشته سهم نیز در انجام وعده‌های خود توجه کنید.
8- سرمایه شرکت: با توجه به شکل و موقعیت خاص بورس در کشور ما و دامنه نوسان و حجم مبنا سهام‌هایی که سرمایه کمتری دارند برای انتخاب مناسب‌ترند ضمن اینکه ریسک آنها بیشتر است.
9- برنامه طرح و توسعه شرکت: آیا شرکت طرحی برای توسعه دارد یا خیر؟ مسلما انتخاب شرکتی که برنامه توسعه و افزایش تولید و تنوع در فعالیت دارد به جای شرکتی که پروژه جدید و طرحی برای آینده ندارد بهتر است. مخصوصا سرمایه‌گذاری که تصمیم به استمرار و ادامه سرمایه‌گذاری دارد حتما باید به این نکته توجه کند.
10- ریسک سهم: ریسک به معنای دلهره و ترس سهامدار از زیان در سهم است. معمولا بعضی از شرکت‌ها به‌دلیل عملکرد مدیریتی خوب سوابق درخشانی برای خود به‌وجود آورده‌اند، این شرکت‌ها در قیمت سهم، در EPS یا پیش‌بینی سود سهم، در طرح‌های توسعه و افزایش سرمایه سهم و در تعدیل مثبت و یا منفی سهم صادقانه عمل کرده و عملکرد آنها به هدف دستکاری در قیمت سهم نیست و تمام تلاش خود را بکار می‌گیرند تا سهامداران دچار ضرر و زیان نگردند و اگر سوابق ده سال قبل آنها را مرور کنید رشد تدریجی بدون نوسان‌های شدید مثبت و منفی را می‌بینید و برعکس، بعضی شرکت‌ها که تعداد آنها در بورس ما کم هم نیست دستکاری در قیمت، اعلام EPS‌های غیر واقعی، تعدیل مثبت یا منفی‌های غیر واقعی به منظور متضرر ساختن سهامداران خرد و جمع کردن سهم و یا برعکس فروش سهم و فرار از سهم است. بنابر این در میان سهام‌های یک صنعت سهمی را انتخاب می‌کنیم که ریسک آن کم باشد.
11- جوان بودن شرکت: صنایع و شرکت‌ها نیز همانند انسان مراحلی را طی می‌کنند این مراحل شامل تولد، رشد، بلوغ و کهنسالی است در میان یک صنعت نیز پتروشیمی را مثال بزنیم: سهم A با سرمایه کم و تاسیسات آن تازه نصب و راه اندازی شده فاز یک آن شروع بکار کرده و سود آن نیز زیاد نیست (P/E =10). ، سهم B فاز دو و سه آن نیز تکمیل شده سرمایه آن چند برابر اولی است، ولی هنوز فاز چهار و پنج طرح و توسعه را دارد (P/E = 9). سهم C طرح‌های آن تکمیل شده، ولی از عمر تاسیسات آن بیش از 15 سال نگذشته و نیروی انسانی آن نیز در وضعیت میانسالی هستند (P/E = 8). سهم D در مرحله کهنسالی است کارخانه کار می‌کند، جایی برای طرح و توسعه ندارد، سرمایه آن بسیار زیاد و تاسیسات آن نیز فرسوده شده است و نیروی انسانی آن نیز اکثریت در مرز بازنشستگی است (P/E = 7). طبیعی است که اولویت در انتخاب و خرید سهم بترتیب A، B و در نهایت C و D است.
12- میزان رشد سود پیش‌بینی شده سهم: شرکت‌هایی که EPS واقع بینانه اعلام می‌کنند و در طول سال به‌دلیل عملکرد مطلوب مرتب سود پیش‌بینی شده خود را تعدیل مثبت می‌دهند و بالا می‌برند برای سرمایه‌گذاری مناسب‌ترند. این موضوع را باید از سوابق شرکت‌ها متوجه شد.
13- گزارش‌های دوره‌ای سهم: شرکت‌ها موظف به ارائه گزارش به‌موقع عملکرد خود در دوره‌های سه ماهه، شش ماهه، نه ماهه، و سالانه هستند. سهمی را انتخاب می‌کنیم که در گزارش خود پیش‌بینی سود خود را پر کرده باشد. برای مثال در گزارش دوره سه ماهه 25درصد، شش ماهه 50درصد، و در گزارش 9 ماهه 75درصد سود پیش‌بینی شده خود را پوشش داده باشد.
14- کف قیمتی: هر سهمی را که مورد توجه قرار دهید یک سقف قیمتی دارد (حداکثر قیمت سهم) و یک کف قیمتی (حداقل قیمت سهم) به یک سهم حتما زمانی وارد می‌شویم که در وضعیت کف قیمتی است و این کف و سقف متناسب با زمان و وضعیت سهم و گزارش آن متغیر است و با تجربه به‌دست می‌آید.
15- اخبار سیاسی و اقتصادی: همواره به اخبار سیاسی اقتصادی داخلی و خارجی توجه داشته باشید. ممکن است گوش دادن به اخبار یا مطالعه روزنامه‌های اقتصادی وقت شما را بگیرد، اما کمک بزرگی به شما خواهد کرد تا بتوانید در برخی موارد روند بازار را پیش‌بینی کنید و همین‌طور صنایع خاصی را مورد توجه قرار دهید.

16- مشورت گرفتن از افراد آگاه، با تجربه و قابل اطمینان: چون بازار به آن اندازه ساده نیست که متاثر از یک یا چند عامل ساده باشد بلکه عوامل مختلف و متعدد و بعضا پیچیده و غیرقابل پیش‌بینی وجود دارند که علاوه بر آن که خودشان به تنهایی یک فاکتور تاثیر‌گذارند، تعامل آنها با یکدیگر نیز نتایج متفاوتی را باعث می‌شود، سعی کنید فقط از افراد آگاه، با تجربه و قابل اطمینان مشورت بگیرید و از افراد کم تجربه، بی‌اطلاع، یا سودجو مشورت نکنید چرا که آنان استراتژی و اهداف و منافع خود را دنبال می‌نمایند و شما را به آن سو می‌کشانند. مشورت دادن آنان نیز ولو به غلط و در جهت زیان شما تاثیر‌گذار خواهد بود. سعی کنید در نهایت خودتان تصمیم بگیرید و کسی را مقصر زیان خود قلمداد نکنید.


سعیدپوراحمدی

منبع: وبلاگ سرمایه‌‌گذار
Sarmaygozar.blogfa.com